
اکرم انتصاری-اولینبار در هفت سالگی بود که به رادیو رفت و با تار درویشی خواند. در یازده سالگی دوباره به رادیو رفت و در چند برنامه آواز ایرانی خواند. پدرش به گوشه و ردیفهای ایرانی مسلط بود و سهتار میزد. مادرش هم دلبسته ادبیات فارسی و شاهنامه و مولانا و حافظ. تمام این اتفاقات در صحنه کرمانشاه افتاد و شهرام ناظری، خواننده بزرگ موسیقی اصیل ایرانی، در این فضا قد کشید و دلبسته موسیقی و آواز ایرانی شد. شاگرد نورعلی خان برومند، وزیری و عبدا... دوامی شد و همزمان سهتار را نزد استادانی مانند جلال ذوالفنون آموخت. یکسال در تبریز با شاگردان اقبال آذر، موسیقی ایرانی را کار کرد و در 17 سالگی راهی تهران شد و با ممارست و مشق پیدرپی در محضر استادان مختلف به استخدام رادیو درآمد و با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی آشنا شد. آشنایی ناظری با حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان را میتوان یکی از مهمترین نقطههای عطف زندگی هنری این خواننده بزرگ و آغاز مسیر رسمی او برای شهرام ناظریشدن دانست. دیروز 29 بهمن شهرام ناظری، خواننده برجسته موسیقی و آواز ایرانی 72 ساله شد. با کیوان ساکت، موسیقیدان و آهنگساز درباره ویژگیهای هنری این خواننده بزرگ گفتوگو کردهایم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تجمع دانشجویان مشهدی مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل
هفته گذشته ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن تعدادی از افراط گرایان هندی به آزار و اذیت بانوی مسلمان و محجبه هندی می پرداختند، علاوه بر این اسلام ستیزی این روزها در هند اوج گرفته که همین موضوع با واکنش مسلمانان روبه رو شده است.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هادی محمدی – هر چه به زمان های حساس مذاکرات و شاید رسیدن به توافق نهایی نزدیک تر می شویم، جنگ رسانه ای هم بیشتر و سخت تر می شود و همه طرف های مذاکرات سعی دارند تا خود را برنده مذاکرات معرفی کنند یا حداقل بازنده میدان لقب نگیرند. در این جنگ رسانه ای، بوق های خبری غربی هم بیکار نیستند و به ویژه در روزهای آینده باید منتظر اقدامات ایذایی آن ها در این جنگ روانی بود. بر همین اساس و در حالی که همه طرف ها از باقی ماندن بخشی از مشکلات و اختلافات در وین خبر می دهند، خبرگزاری آمریکایی رویترز اقدام به انتشار گزارشی کرد که به ادعای رویترز بخشی از توافق 20 صفحه ای در وین است. براساس ادعای رویترز متن پیشنویس این توافق مراحل توالی گامهای دو طرف را مشخص میکند که باید پس از تایید آن توسط طرفهای باقیمانده در توافق، اجرا شود. به گفته سه دیپلمات، نخستین مرحله اجرا با تعلیق غنیسازی بالای ۵ درصد توسط ایران شروع میشود. این متن همچنین به اقدامات دیگری اشاره میکند که دیپلماتها میگویند شامل آزادسازی حدود هفت میلیارد دلار از پولهای ایران در بانکهای کره جنوبی و همچنین آزادی زندانیان غربی در ایران است. براساس اعلام رویترز حداکثر خلوص مجاز غنی سازی اورانیوم توسط ایران 3.67 درصد خواهد بود. آمریکاییها نیز برای فروش نفت ایران صرفا معافیت های ۹۰ و ۱۲۰ روزه می دهند. ادعای رویترز در حالی منتشر شده است که هنوز مذاکره کنندگان حاضر در وین در حال مذاکره هستند و هیچ سندی امضا نشده است. سعید خطیب زاده در برابر این گزارش تحریف شده واکنش نشان داد و در توئیتی نوشت: «انتشار اطلاعات نادرست در پوشش گزارشدهی رسانهای کاری خطرناک است. توافق نهایی برای صدور مجوز بازگشت آمریکا به برجام با گزارش بیمنبع تحریف شدهای که شایعهسازی کرده است، بسیار متفاوت خواهد بود. با نزدیکشدن به روزهای پایانی، باید منتظر تحریفهای بیشتری بود.» اما خبر غیردقیق رویترز تنها خبر هسته ای 48 ساعت گذشته نبود. علی باقری مذاکره کننده ارشد ایران نیز در توئیتی نوشت: بعد از هفتهها مذاکرات فشرده، بیش از هر زمان به توافق نزدیک شدهایم، اما تا وقتی درباره همه چیز توافق نشده باشد، درباره هیچ چیز توافق نشده است. وی تصریح کرد: واقعبینی، خودداری از زیادهخواهی و توجه به تجربه چهار سال گذشته لازمه تحقق این هدف است. زمان تصمیمگیری طرفهای مذاکراتی ما فرارسیده است. اما از طرف دیگر گروهی ۲۰۰ نفره از نمایندگان کنگره در نامهای هشدارآمیز ضمن تأکید بر این که بایدن مجوز ارائه «تضمین» به ایران درباره برجام را ندارد، گفتند که هر توافقی با ایران بدون تأیید کنگره، مجدد لغو خواهد شد. آن ها تصریح کردند که بدون تأیید کنگره، هرگونه توافق با ایران به همان سرنوشت توافق ۲۰۱۵ دولت «باراک اوباما» دچار خواهد شد که در دولت «دونالد ترامپ» لغو شد. سناتور «تد کروز» از جمهوریخواهان مخالف برجام نیز معتقد است مقامات ارشد دولت بایدن در شهادت در کنگره متعهد شدند که تحریمهای ایران را به شدت اعمال خواهند کرد اما بیش از یک سال پس از این وعدهها شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد آنها به کنگره آمریکا دروغ گفتهاند.به نظر می رسد هرچه به مراحل حساس تر مذاکرات نزدیک می شویم برخی طرفها قصد دارند با درز اطلاعات تحریفشده از توافق احتمالی، فضاسازی رسانهای جهت داری را عملیاتی و از این طریق برای مذاکره کنندگان خود در وین اهرم فشار یا چانه زنی اضافی درست کنند و گزارش رویترز را باید از این زاویه تحلیل کرد. مجموعه ای از اطلاعات غلط، ناقص و درست که مخاطب را کاملا گمراه می کند. برخی از عناصر این گزارش، چیزهایی است که طبیعتا نمی تواند در هر توافق احتمالی نهایی نباشد. مثلا کاهش سطح غنی سازی ایران به سطح مجاز در برجام یا رفع تحریم های فروش نفت یا آزادسازی منابع مالی بلوکه شده ایران. با وجود این، رویترز بنا به روایتی یک سویه و جهت دار، این ها را با هم ترکیب کرده است. اما نکته مهمی که درستی گزارش رویترز را کاملا مخدوش می کند، ادعای درج مباحث دوجانبه شامل آزادی محکومان توسط ایران است. در مجموع، این گزارش با کنار هم گذاشتن برخی حدسیات و گمانه زنی هایی که ترکیبی از راست و ناراست است، نتایج گمراه کننده ای به مخاطب ارائه می کند. در برابر چنین عملیات روانی پیچیده و گسترده ای نیاز به هوشمندی رسانه ای بالایی است.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رعیت نواز- قیمت میوه شب عید و تنظیم بازار آن در کنار دیگر کالاهای ضروری، موضوعی است که هر سال در این روزها مردم را دغدغهمند میکند. نگرانی از گرانی میوه از یک سو و از سوی دیگر کیفیت پایین میوه های تنظیم بازاری در چند سال اخیر موضوعی بوده که در شب و روزهای منتهی به عید به معضل مردم تبدیل شده است. با این حال امسال به جای وزارت صمت، سازمان تعاون روستایی مسئول خرید و ذخیره میوه شب عید تعیین شد و این روزها صحبت هایی مبنی بر خرید گران سیب و پرتقال این سازمان برای ذخیره شب عید واکنش هایی را داشته است به نوعی که در روزهای اخیر در چند نوبت در تلویزیون به این موضوع پرداخته شده است و برخی از اعضای هیئت مدیره میدان مرکزی میوه و تره بار تهران مدعی شده اند که بیش از 350 میلیارد تومان میوه ها گران تر از بازار تهیه شده است. امروز به بررسی این موضوع و واکنش مسئولان سازمان تعاون روستایی پرداخته ایم.
طبق ادعاها بیش از 350 میلیارد تومان میوه ها گران تر از قیمت واقعی خریداری شده اند اما طبق گفته مدیر سازمان تعاون روستایی تا 27 بهمن ۲۲ هزار تن سیب و ۲۹ هزار تن پرتقال خریداری شده است. با توجه به قیمت های به دست آمده توسط خبرنگار ما هر کیلو سیب 1200 تومان و هر کیلو پرتقال 1100 تومان گران تر خریداری شده است که بر اساس میزان خرید در سیب حدود 25 میلیارد تومان و در پرتقال هم حدود 32 میلیارد تومان بیش از قیمت بازار هزینه شده است که در مجموع 57 میلیارد تومان می شود. البته رئیس سازمان تعاون روستایی مدعی است که هزینه سربار باید برای 4 ماه محاسبه شود و اگر این میوه ها 4 ماه در سردخانه بماند هزینه ای که بیش از قیمت بازار پرداخته شده به مبلغ 27 میلیارد تومان کاهش پیدا می کند. در عین حال این محاسبه بر اساس اظهارات رسانه ای دست اندرکاران و افراد مرتبط با موضوع است و اگر توضیح شفافی از جزئیات خرید و هزینه های نگهداری از سوی سازمان تعاون روستایی ارائه شود، دقیق تر می توان در این باره نتیجه گیری کرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
یادداشت روزچند روزی است که سواحل جنوبی خلیج فارس به مرکزی برای اخبار و رخدادهای نظامی، امنیتی و صدالبته دیپلماتیک تبدیل شده است. امارات که چند ماه پیش مشاور امنیت ملی خود را به ایران اعزام کرده بود و چند روز قبل هم هدف تهاجم انصارا...قرار گرفت، چندی پس از آن از اسحاق هرتزوک رئیس رژیم صهیونیستی میزبانی کرد، حضوری که گفته میشود با شلیک دستکم چند موشک علیه مقر اقامتش نیز همراه بود. همزمانی حضور رجب طیب اردوغان در امارات و نفتالی بنت در بحرین هم نشانگر توجه ویژه به این منطقه از سوی بازیگران مختلف منطقهای است. سفر بنت به منامه چند روز پس از سفر وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به بحرین انجام شد که در آن چندین سند همکاری امنیتی بین دوطرف به امضا رسید و یک افسر نظامی اسرائیلی در منامه مستقر شد. این رویداد نیز تنها چند روز پس از رزمایش دریایی با حضور نزدیک به ۶۰ کشور شامل برخی کشورهای عربی و آمریکا و رژیمصهیونیستی در دریای سرخ انجام شد که حضور این رژیم برای اولینبار اتفاق میافتاد اما در خصوص دلایل سفر بنت طبیعی است که پس از امضای توافق سازش در شهریور سال گذشته طرفین برای حفظ آن و گسترش روابط دوجانبه چنین دیدارهایی را صورت دهند کما این که بحرین همواره نقشی پیشرو و خطشکن در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی داشته است. میزبانی نشست اقتصادی طرح معامله قرن، اظهارات مثبت و پیدرپی وزیر خارجه این کشور در خصوص اسرائیل، حمله به گروههای مقاومت و ... بخشی از کنشگریهای منامه در این چارچوب است. نکته قابل توجه این که سفر بنت در سالروز قیام مردم بحرین علیه آل خلیفه انجام شد. انتخاب این زمان برای سفر مقامات اسرائیلی به بحرین بدین معناست که رژیم آل خلیفه به همراه رژیم صهیونیستی درصدد بیاعتبارسازی قیام مردم بحرین هستند. افزون بر این، اگرچه رژیم صهیونیستی تلاش خواهد کرد از حضور در قلمروی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس علیه ایران استفاده کند اما این رژیم بیشتر به دنبال حل بحران شناسایی خود است؛ چرا که اغلب کشورهای منطقه، این رژیم را یک کشور به حساب نمیآورند. رفع بحران شناسایی میتواند از مشکلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی این رژیم بکاهد یا به عبارتی منافع آن را ارتقا دهد. برای شخص بنت نیز که فقط از سر تصادف و به لطف اختلافات داخلی بین احزاب رژیم صهیونیستی به قدرت رسیده است این یک برگ برنده حساب خواهد شد. اما در این که روابط با کشوری چون بحرین بتواند در رفع این بحران سودمند باشد جای تردید بسیار است. اینکه اگر حمایتهای عربستان سعودی از رژیم آلخلیفه نباشد، این کشور به دلیل خالیبودن از مؤلفههای قدرت، کمترین توانی برای کنشگری در سطح منطقهای و حتی تا حدی در سطح داخلی را نخواهد داشت، گزارهای است که مورد تأیید بسیاری از تحلیلگران است. رژیم آلخلیفه خود در داخل با بحران مشروعیت روبه روست و مانند اسرائیل با ابزار سرکوب به حیات خود ادامه میدهد. اکثر اقشار مردم بحرین اعم از شیعه و سنی با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مخالف هستند طوری که حتی پارلمان بحرین در اکتبر سال 2009 قانون ممنوعیت هرگونه ارتباط با رژیم صهیونیستی را تصویب کرد؛ اما این مصوبه هرگز از سوی حکام آل خلیفه به اجرا گذاشته نشد و این رژیم همچنان به صورت آشکار صدای مردم را در نطفه خفه می کند. بنابراین همان طور که اشاره شد به نظر می رسد هدف واقعی بحرین، استفاده از تجربه به دستآمده رژیم صهیونیستی در سرکوب مردم فلسطین و هدف اسرائیل کسب شناسایی و گسترش قابلیتهای خود در مواجهه با ایران است. با توجه به این که یکی از شیوه های این رژیم در سرکوب قیام و انتفاضه مردم فلسطین شناسایی و ترور چهره های سرشناس مبارز فلسطینی بوده از این رو این احتمال وجود دارد که از این پس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی بحرین هم به همین شیوه متوسل شود یا این که جوخه های ترور اسرائیلی به نیابت از آل خلیفه به این اقدام دست بزنند. تا پیش از این دستگاه اطلاعاتی و امنیتی بحرین بیشتر متکی به حمایت ها و مشاوره های سرویس اطلاعات انگلیس بوده که تا حدودی مبتنی بر شیوه های محافظه کارانه بوده است اما اکنون رژیم صهیونیستی جای انگلیس را در حوزه امنیت داخلی می گیرد یا این که انگلیس برای بسترسازی روابط منامه- تل آویو داوطلبانه و بر اساس بده وبستان صورت گرفته جای خود را به این رژیم می دهد. گذر زمان نشان خواهد داد که تقلای جدید آل خلیفه برای سرکوب انقلابیون سودمند است یا نتیجه معکوس میدهد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر انقلاب با تاکید بر تلاش دشمن برای جدا کردن مردم از نظام برشمردند
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر

مصطفی عبدالهی- دولت سیزدهم عزمش را جزم کرده تا در کنار پیگیری انتقال آب از عمان، با افزایش تعداد چاههای آب ژرف، بخشی از مشکل کمآبی استان سیستان و بلوچستان را رفع کند؛ این طرحی است که هم وزارت نیرو و هم معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری به عملیاتیشدن آن باور دارند؛ اما برخی کارشناسان و مسئولان سابق تردیدهای جدی درباره آن مطرح کردهاند.
درباره این ادعا با دکتر «جهانگیرپرهمت»، عضو کارگروه تخصصی توسعه فناوریهای آب و خشکسالی در معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، گفتوگو میکنم و او میگوید: اینکه آقای تقیزاده اعلام کردهاند در سیستان و بلوچستان آب ژرف وجود ندارد، باید بر مبنای کار تحقیقاتی و دادههای علمی کارشناسی و مستدل باشد که به نظر میرسد اینگونه نیست. وی در گفتوگو با خراسان میافزاید: شاید بتوان چنین نظری داشت که حجم منابع آب ژرف در سیستان ممکن است با تخمینهای اولیه متفاوت باشد، اما انکار کلیت آن یک حرف علمی نیست و دلیلش هم اینکه، تا به امروز سه حلقه چاه حفرشده به آب رسیده است. دکتر پرهمت درباره حفاری چاههای جدید و هزینهبر بودن آن هم اظهار میکند: چاههایی که برای دسترسی به آبهای ژرف حفر میشد، اکتشافی و تحقیقاتی است و برای کار مطالعاتی روی ذخایر زیرزمینی، راهی جز این وجود ندارد.
مشاور معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری، اواخر آبانماه امسال به خراسان گفته بود که تاکنون سه چاه آب ژرف در سیستان و بلوچستان حفر شده و به آب رسیده که آب هر سه چاه هم قابل استفاده است و حتی روی یکی از آنها، آبشیرینکن هم نصب شده است. بااینحال آنطور که مدیر عامل آب منطقهای سیستان و بلوچستان به خراسان میگوید، هنوز هیچ چاهی به این شرکت تحویل نشده است. «محمد دلمرادی» اظهار میکند: «مسئولیت اجرای پروژه چاههای آب ژرف با معاونت علمی بوده و اخیرا وزارت نیرو هم به موضوع ورود کرد تا کار با تعامل و همراهی بیشتری پیگیری شود». دلمرادی درباره آخرین وضعیت این پروژه هم تصریح میکند: «چاههایی که تاکنون حفاری شده، تحقیقاتی بوده و نگاه وزیر نیرو هم این است که اطلاعات علمی و پژوهشی این طرح کامل شود؛ معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری هم درحال انجام این کار هستند و به آب هم رسیدهاند اما هنوز هیچ چاهی به ما تحویل نشده است و ما هم اطلاعات بیشتری درباره کم یا زیاد بودن این منبع آبی و قابل مصرف بودن یا نبودن آن نداریم و چیزی به ما منعکس نکردهاند».
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


پیشبینیهای دردسرساز میثاقی!
چطور برکناری رئیس فدراسیون فوتبال و رای درباره مسابقات گل گهر، مجری تلویزیون را به مخمصه انداخت؟
مصطفی قاسمیان
صبح پنج شنبهای که گذشت، شهابالدین عزیزی خادم از ریاست فدراسیون فوتبال عزل شد. این اتفاق علاوه بر تغییر و تحولاتی که در حوزه فوتبال رقم زد، باعث شد انتقادات زیادی نیز راجع به محمدحسین میثاقی مجری برنامه تلویزیونی «فوتبال برتر» روانه شود که در برنامه 3 روز قبل، پیشبینی کرده بود این اتفاق نخواهد افتاد. جالب آن که او 3 هفته پیش هم درباره برگشت رأی 3-0 بازیهای گلگهر در کمیته استیناف پیشبینی کرد و باز هم پیشبینیاش اشتباه از آب درآمد؛ اتفاقی که دستمایه انتقادات زیادی نسبت به میثاقی شد.
در جشنواره فیلم فجر امسال، دیپلم افتخار بهترین نقش مکمل زن به «فرشته حسینی» بازیگر افغانستانی فیلم «دسته دختران» اهدا شد. بعد از این اتفاق، ویدئوی کوتاهی از صحبتهای او در شبکههای اجتماعی پربازدید شد که در سال 94 گفته بود: «من یک روزی، یک بازیگر معروف خواهم شد، این هدف من است. البته من دارم سخت تلاش میکنم برای هدفم و مطمئن هستم که به آن میرسم». به همین بهانه میخواهیم از داشتن دیدگاه درست برای دستیابی به اهدافمان یا بهعبارت دیگر همان موفقیت بگوییم. چیزی که به نظر میرسد «فرشته حسینی» از آن بهره برده است. او با شناخت درست از خودش، توانمندیهایش، علایقش و البته هدفگذاری کوتاه و بلندمدت، حالا برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر مکمل زن در معتبرترین جشنواره فیلم کشورمان شده است.«حسینی» و شاهکلید افزایش اعتمادبهنفس
یکی از دغدغههای همیشگی انسان در سرتاسر زندگی، تلاش برای رسیدن به خواستههای مختلف است. این چالش از طرفی میتواند انسان را سرشار از اعتماد به نفس و راضی از زندگی کند و از طرف دیگر ناامیدی و سرخوردگی را به همراه آورد. این دو روی سکه را شانس و اقبال نیست که تعیین میکند بلکه نوع نگاه و رفتار ما در این زمینه است که اهمیت زیادی دارد. «فرشته حسینی» در این ویدئو گفته که من مطمئنم روزی بازیگر معروفی میشوم و باور داشتن به همین جمله، شاهکلید افزایش اعتمادبهنفس او در مسیر سخت برای موفقیت شده است.
جهتدادن اهداف به زندگی
سال 94، فرشته حسینی برای خودش هدفگذاری کرده است. اهدافِ مختلف در زندگی از ارزش یکسانی برخوردار نیستند؛ گاهی هدف روزانه ما رسیدگی به یک گلدان، برای کمک به رشد و پرباری بیشتر آن است و گاهی انتخاب یک راه و رشته به منظور ایجاد هویت شغلی و کسب درآمد. منظور از ارزش در این جا مهم بودن یا نبودن اهداف مختلف نیست بلکه منظور جایگاه هدف است به لحاظ تأثیری که بر شخصیت و زندگی فرد خواهد گذاشت. خواستههای ما در طول روز، ماه و سال، واژه هدف را تفسیر میکنند و به رفتار ما جهت میدهند.
تصورات اشتباه درباره سخت تلاشکردن
ما میتوانیم در جایگاه خیالپردازانه به خواستههای مختلف فکر کنیم؛ خود را در رسیدن به این خواستهها تصور کنیم و برای آن جشن بگیریم. اما خارج از دنیای خیال و دقیقاً در جایی که زندگی میکنیم، نیاز به بازنگری منطقی داریم. لازم است تمام تصورات و خواستهها را با نگاه انتقادی و بر اساسِ ظرفیت و توانمندیهای موجود بررسی کنیم. ما نیاز داریم به قول کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» از توهم بدن شناگر آگاه باشیم و بدانیم که فرم زیبای بدن شناگران حرفهای به دلیل تمرینات سختی نیست که انجام میدهند بلکه آن ها به دلیل تناسب اندامی که داشتند، وارد این حرفه شدهاند! منظور از این خطای فکری، بیان این نکته است که فقط با سخت تلاش کردن، قرار نیست به هر هدفی برسیم! در انتخاب هدف، توجه به ظرفیتها و جایگاهی که داریم، اهمیت بالایی دارد. «فرشته حسینی» هم هرچند گفته که من برای هدفم سخت تلاش میکنم پس بازیگر معروفی میشوم اما او این جمله را بعد از اینکه سالها تئاتر کار کرده، خاک صحنه خورده و ظرفیت خودش را شناخته، مطرح کرده است.
غافلنشدن از هدفگذاریهای بلندمدت
اهداف کلی و بلند مدت، جایگاه خود را دارند اما در برنامهریزیها، باید به هدفهای روشن، زمانبندیشده و در دسترس تبدیل شوند. این که مثلاً در شغل خود بهترین فردِ موجود شویم، میتواند یک هدف و آرمان قابل توجه باشد اما در هنگام برنامهریزی باید به قدمهای کوچکی که ما را در این مسیر قرار میدهند، توجه کنیم و آنها را در برنامههای روزانه و سالانه خود قرار دهیم. با این حال، نباید از داشتن هدفهای بلندمدت غافل شد. چیزی که خانم «حسینی» حواسش به آن هم بوده است و در کنار تلاش برای هنرنمایی در سریالها و فیلمهای مختلف، هدف معروف شدن را هم در برنامه قرار داده و حالا میتوان ادعا کرد که به خواستهاش رسیده است.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده
صدای نازک و ظریفی از آنور خط میگوید: «مهرداد مزرعه هستم». از شنیدن صدای مهرداد تعجب میکنم اما درعینحال بهنظرم گرم و دلنشین هم هست. وقتی خارج از قالب تناسب صدا و جنسیت به او گوش میدهم، ظریف بودن صدایش خیلی زود به گوشم عادی میشود. آنقدر که اگر موضوع گفتوگویمان درباره صدای خاص مهرداد نبود، لحن و تن خاصش دیگر توجهم را جلب نمیکرد. مهرداد را احتمالا میشناسید. توضیحات راهنمای دستگاههای عابربانک و اعلام ایستگاههای خطوط بیآرتی را با صدای او شنیدهاید، تعدادی سریال و فیلم را هم در پلتفرمهای داخلی با دوبله او تماشا کردهاید اما خب آنچه شنیدهاید، صرفا صدای مهرداد بودهاست، نه حرفهایش. در پرونده امروز پای حرفهای مهرداد و شخص دیگری مینشینیم که بابت تناسب نداشتن بین صدا و جنسیتشان چالشها و مشکلاتی از سر گذراندهاند.
روایت «مهرداد مزرعه» از زندگی با صدایی غیرمردانه و روزهایی که به جای صحبت
حرف هایش را می نوشته
صدایم را پنهان میکردم
«عهوا خواهر، کلمه خوبی نیست و من این کلمه بد را بارها و بارها شنیدهام». مهرداد وقتی پا به سن بلوغ میگذارد، متوجه تفاوتش با همسنوسالانش میشود. در بچگی از آنجاییکه هم دخترها و هم پسرها صدایی زیر و نازک دارند، به مشکلی برنمیخورد اما در دوره راهنمایی چالشها شروع میشود: «در مدرسه زیاد درمعرض شوخی و مسخره بودم. نگاههای عجیب و سوالهای عجیبتر هم کم نبود: «تو دختری یا پسر؟»، «اگه پسری، صدات چرا اینطوریه؟». بعضیها هم فکر میکردند عامدانه با این لحن و تن حرف میزنم. بارها شنیدم: «برای یک پسر اصلا خوب نیست همچین صدایی داشتهباشه»، «سعی کن مردانه صحبت کنی»، «خجالت نمیکشی اینطوری حرف میزنی؟». اعتمادبهنفسم حسابی پایین بود. صدایم را نوعی نقص میدانستم. یادم میآید مدتها برای آنکه مجبور نباشم با دیگران صحبت کنم، حرفهایم را روی کاغذ مینوشتم. مثلا مقصدم را روی یک تکه کاغذ یادداشت میکردم که راننده تاکسی صدایم را نشنود». مهرداد میگوید این نوع واکنشها خانوادهاش را خیلی نگران میکرده است: «همیشه دلواپس بودند که من چطور میتوانم ازپس خودم بربیایم. دوست و آشنا مدام پیشنهاد میدادند که ببریدش پیش دکتر. خانوادهام تأکیدی روی درمان نداشتند چون صدای من را بیماری نمیدانستند ولی میگفتند اگر خودت میخواهی، به عمل کردن حنجرهات فکر کن».
فرصتها را بهدلیل سکوت اجباریام از دست میدادم
از مهرداد میپرسم چرا به رغم آزارهایی که تجربه میکرد، گزینه درمان را جدی نمیگرفت؟ میگوید: «راستش خودم همیشه صدایم را دوست داشتم. خیلیروزها وقتی از مدرسه میآمدم، خودم را توی کمد رختخوابها حبس میکردم تا خانوادهام گریهکردنم را نبینند. گاهی هم از خودم میپرسیدم چرا باید چنین صدایی داشتهباشم اما همیشه تهدلم صدایم را دوست داشتم. آشنای پزشکی داشتیم که میگفت چرا به این موضوع بهچشم یک موهبت نگاه نمیکنید؟ من هم حالا چنین نظری دارم. صدایم را نعمتی میدانم که باید از آن در راه درست استفاده کنم. هرچه سنم بیشتر میشد، درک و تحملم هم بالا رفت و قویتر شدم. خب البته از مسیر آسانی هم به این نقطه نرسیدم. موقعیتها و فرصتهایی را ازدست دادم فقط بابت اینکه خجالت میکشیدم درحضور دیگران حرف بزنم یا اصلا در خیلی از جمعها حاضر نمیشدم حالا اما از موقعیتم راضی هستم. در این حدود 12سالی که دوبله میکنم، آنقدر به کارم علاقهمندم که همیشه فکر میکنم اگر به عقب برگردم، بهجای تجربی خواندن در مدرسه و انتخاب رشته زیست سلولی-مولکولی در دانشگاه، هنر را انتخاب میکنم. در همان زمان که بازخوردهای منفی زیادی بابت صدایم میگرفتم، عدهای هم تشویقم میکردند از صدایم در حوزه خوانندگی، گویندگی و دوبله استفاده کنم. البته در آن دوران، انتخاب مسیر حرفهای براساس علاقه و استعداد خیلی باب نبود و به هنر بها داده نمیشد ولی بالاخره در سال 87-88 بهواسطه آشنایی با هنرمندی که دیگر دربین ما نیست، وارد یک موسسه دوبله شدم و همزمان با آموزش دیدن، کارم را هم شروع کردم».
دوبله زندگیام را عوض کرد
ورود به عرصه دوبله، مسیر زندگی مهرداد را تغییر میدهد: «میخواستم به خانواده ثابت کنم که ازپس زندگیام برمیآیم. کلاس دوبله و گویندگی را که ثبتنام کردم، تا مدتها درجریان فعالیتم نبودند تا وقتی کارم به سطحی رسید که میتوانستند سرشان را بالا بگیرند و بگویند بچه ما چنین توانایی و استعدادی دارد. تجربههای دیگری مثل سربازی هم به من کمک کرد صبوری و مقاومت را یادبگیرم. البته خدمت سختیهای خودش را داشت اما برای من مفید بود. مدتی در دوران خدمت، منشی فرمانده شدم. هرکس زنگ میزد، بلافاصله میگفت: «ببخشید خانم، اشتباه گرفتم» و قطع میکرد. کار من این بود که مدام به مردم توضیح بدهم اشتباه نگرفتهاند و من سرباز هستم و فقط صدایم با آنچه آنها توقع دارند، متفاوت است. فرماندهمان این مسئله را با روی خوش پذیرفتهبود و میگفت این تلفن قبل از آمدن تو سالی یکبار هم زنگ نمیخورد، حالا مردم به بهانههای مختلف تماس میگیرند که صدای تو را بشنوند. در آسایشگاه هم بعضی شبها برای بچهها قصه میخواندم یا شعری دکلمه میکردم که واکنشهایشان مثبت بود». وقتی حرف به برخوردهای مثبت با صدای خاص مهرداد میرسد، از تجربه جالبش در گفتوگو با کودکان یاد میکند: «چیزی که من در این مدت فهمیدهام آن است که بچهها خیلی بهتر از ما بزرگ سالان با تفاوتها کنار میآیند. وقتی با آنها حرف میزنم، بیتوجه به جنسیتم، معمولا میگویند «چه صدای قشنگی داری، میشه برام قصه بگی؟». البته ممکن است بعضیهایشان از صدایم تعجب کنند اما درک و پذیرشش برایشان راحتتر است».
روایت «رایان حسنلو» از صدای ظریفش که مسیر خوانندگی را پیش پای او گذاشت
صدایم مایه خجالت پدرم بود اما...
رایان، 19ساله است، اهل شیراز و دانشجوی رشته روانشناسی. او هم مثل مهرداد، صدای زیر و نازکی دارد: «پدرم توی کار فروش لاستیک و تعویض روغن است. در محیط کار او، صدای من یکجور ننگ است و اصلا پذیرفته نمیشود. حالا با اینکه سختیهای زیادی پشتسر گذاشتهام و خیلیها به صدایم عادت کردهاند ولی پدرم هنوز بابتش خجالت میکشد. اگر تلفنهمراهش را توی خانه جا بگذارد و من جواب بدهم، روز بعد همکارانش بهش میگویند «دخترت گفت گوشیتو نبردی». خب او هم ناراحت میشود. وقتی مهمان غریبهای داریم، پدرم میگوید اگر خواستی جلوی آنها آواز بخوانی، کمی صدایت را کلفت کن. آخر من آواز میخوانم».
جرقه خوانندگیام در مدرسه زدهشد
رایان از چندسال پیش آموزش گیتار و آواز را شروع کردهاست. جرقه علاقهاش به خوانندگی ماجرای جالبی دارد: «کلاس نهم که بودم، فهمیدم صدایم با بقیه فرق دارد. فکر میکردم وقتی بزرگتر شوم، صدایم کلفتتر میشود اما هرچه زمان میگذشت، پختگی صدای زنانه را پیدا میکرد. حرف که میزدم، بچهها طور عجیبی نگاهم میکردند. دوستانشان را خبر میکردند و میگفتند «برایمان صحبت کن». خیلی اذیت میشدم. یکبار سر امتحان زبان انگلیسی غیبت کردم. نمیدانستم آنروز امتحان داریم. روز بعد که رفتم مدرسه، فهمیدم نمرهام صفر شدهاست. به معلم زبانم گفتم «میشود بهجای امتحان، یک ترانه انگلیسی از حفظ بخوانم؟»، فکر کرد شوخی میکنم. زنگ تفریح که خورد، من را با خودش برد توی دفتر. با پوزخند رو کرد به بقیه معلمها و گفت: «آقای حسنلو میخواهد برایمان چیزی بخواند». بقیه هم لبخند زدند و به چای و بیسکویت خوردنشان ادامه دادند. بعد از چند دقیقه معلمها یکییکی تلفنهای همراهشان را درآوردند و شروع کردند به فیلم گرفتن. ترانه که تمام شد، خواهش کردند یک قطعه دیگر هم برایشان بخوانم، بعد یکی دیگر و بعد هم یکی دیگر. این اولینبار بود که در حضور کسی آواز میخواندم. زنگ بعدی، اسمم را توی بلندگوی مدرسه اعلام کردند. فکر کردم خبر آواز خواندنم به گوش مدیر رسیده و حتما اخراج میشوم. وقتی رفتم توی دفتر، مدیر و همه معلمها دور میز نشستهبودند. بااسترس سلام کردم. مدیر نگاهی بهم انداخت و گفت «شنیدم خوب میخوانی». ترسم ریخت. آن روز و بارها و بارها در روزهای بعدی کار من شد اجرای موسیقی در مدرسه. بعدش کلاس گیتار و صداسازی ثبتنام کردم و حالا در صفحه مجازیام بهطور جدی در زمینه خوانندگی فعالیت میکنم».
تحصیل در رشته روانشناسی به کمکم آمد
رایان حالا از خودش و صدایش راضی است، البته از مسیر راحت و بیدردسری به این رضایت نرسیدهاست: «مردم دید خوبی به من و آدمهای شبیه به من ندارند. نگاههایشان رویم سنگینی میکند. کافی است در فضایی عمومی، مثلا در مغازهای شروع به حرف زدن کنم تا همه سرها به طرفم بچرخد. قوموخویشها تا سالها اصرار داشتند که صدای من یک بیماری است و باید درمانش کنم. آنقدر بهم فشار آوردند که دو، سه سال پیش به پزشک مراجعه کردم. دکتر گفت: «صدایت قابلتغییر نیست» و گفت: «اگر من چنین صدایی داشتم، هیچوقت سعی نمیکردم تغییرش بدهم. چرا از صدای به این خوبی استفاده نمیکنی؟». خب خودم هم عاشق صدایم بودم. با اینکه خیلیوقتها مجبور میشدم الکی به دیگران بگویم کارم دوبله است. چون دوبلورها صداهای خاصی دارند، وقتی این را میگفتم، دیگر سوالپیچم نمیکردند ولی حالا وضع تغییر کردهاست. اعتمادبهنفسم بالا رفتهاست. در جمعهای خانوادگی، بدون خجالت ساز میزنم و آواز میخوانم و بازخورد مثبت دریافت میکنم». درس خواندن در رشته روانشناسی به رایان کمک زیادی کردهاست: «قبلا اگر کسی از صدایم تعجب میکرد یا شخصیتم را بابتش زیرسوال میبرد، ناراحت میشدم اما حالا که روانشناسی میخوانم، شناختم از دلایل رفتار دیگران بیشتر شدهاست. درک میکنم اطلاعات نداشتن و آموزش ندیدن، علت خیلی از رفتارهای آدمهاست. بهعلاوه روانشناسی به من کمک میکند از خودم مراقبت کنم. اصلا بعید نیست که در آینده همچنان با انرژیهای منفی زیادی مواجه شوم، اگر راه مقابله با آنها را یادنگیرم، منزوی خواهمشد».
از تجربه مهرداد و رایان چه میآموزیم؟
تفاوتها را بپذیریم
مهرداد و رایان، گرچه حالا از زندگی و موقعیتشان راضی هستند، به گواه روایت خودشان روزهای دشواری را پشتسر گذاشتهاند. دشواریهایی که نه بخش طبیعی و ناگزیر زندگی بلکه فشارهای غیرمنصفانهای بودهاند که ناآگاهی به آنها تحمیل کردهاست؛ دایم درمعرض نگاههای کنجکاو و توهین و تمسخر بودن و شنیدن چندباره سوالاتی که تعرض به حریم شخصی محسوب میشود، نه آسان است و نه سازنده. برای شما پیش نیامدهاست که از سالهای دور رد نگاه چپچپ معلمی، شوخی بیجای دوستی یا طعنه نامحترمانه غریبهای روی روانتان باقی مانده و یادآوریاش، مایه عذاب باشد؟ حرفها، نگاهها و رفتارهای نسنجیده ما میتواند مسیر زندگی آدمها را به بیراهه بکشاند، فرقی ندارد اگر خودمان اسم این نسنجیدگی را بگذاریم «شوخی»، «صمیمیت» یا «کنجکاوی». مهرداد و رایان بهمدد تواناییهای فردی و خوششانسی –آشنایی با عرصه دوبله و ورود به دنیای خوانندگی- توانستند با واکنشهای آزاردهنده مقابله و راه خودشان را پیدا کنند اما همه چنین بختی ندارند. کم نیستند آدمهایی که بهدلیل دارا بودن تفاوتهای فردی خانهنشین و منزوی میشوند، استعدادهایشان در خفا بههدر میرود و متحمل آسیبهای روانی میشوند. خب ما ممکن است یکی از حلقههای زنجیرهای باشیم که یک آدم را به چنین نقطهای میرساند. وقتی شما با کسی مواجه میشوید که صدایش یا چهرهاش یا چیزی در اندامش به چشم و گوش و نظرتان عادی نمیرسد و خودتان را محق میدانید که این تفاوت را به صدای بلند اعلام کنید یا دربارهاش سوال کنید، یکی از چندین نفری هستید که به صاحب این تفاوتها پیام «غیرعادی» بودن میدهید. این موقعیت در زندگی شما ممکن است فقط یکبار رخ بدهد و بهسادگی فراموشش کنید اما او بارها و بارها تجربهاش میکند. او که میتواند انرژی و توانش را صرف کاری مهم یا دستکم زندگی روزمرهاش بکند، بارها و بارها با واکنشهایی غیرضروری مواجه میشود که باید به آنها جواب بدهد و روان آسیبدیدهاش را بازسازی کند و باز پیام «غیرعادی» بودن دریافت کند و دوباره روز از نو.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عامل جنایت دستگیر شد
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر

آذرماه امسال بود که برخی انتقادها درخصوص کند شدن جریان تسهیلات دهی بانک ها در رسانه ها مطرح شد. موضوعی که اگرچه با برخی تکذیب ها همراه شد، اما در عمل مورد گلایه فعالان اقتصادی باقی ماند. در این خصوص نامه اخیر رئیس اتاق ایران به وزیران صمت و اقتصاد نشان می دهد که اصل موضوع درست است. غلامحسین شافعی در این نامه خواستار توقف اجرای یک بخشنامه محدود کننده بانک مرکزی در این زمینه شده است.به گزارش خراسان، گزارش 25 دی ماه همین صفحه خراسان با عنوان «پشت پرده قفل بانک ها بر تسهیلات» دو فرضیه را برای گلایه فعالان اقتصادی از کندی تسهیلات دهی بانک ها در ماه های اخیر مطرح می کرد. اولین مورد، ضوابط بانک مرکزی برای کنترل ترازنامه بانک ها بود به طوری که طبق گزارش های قبلی بانک مرکزی مقرر کرده بود تا میزان رشد ماهانه دارایی بانک ها (که موجب خلق پول بانکی و تورم می شود) بیش از 2 درصد (سالانه 24 درصد) نباشد. در این خصوص اخبار منتشر شده در آذرماه نشان می داد که بانک مرکزی با تکمیل فازهای سامانه نظارتی به نام سمات، سازو کار کنترل سیستمی برای اعطای تسهیلات و در نتیجه خلق پول بانکی را ایجاد کرده است. دومین فرضیه نیز که بی ارتباط با فرض اول نیست این بود که با توجه به اظهارات برخی مقام های مسئول بانکی، بانک ها با کمبود منابع و انباشت بدهی های غیر جاری مواجه شدهاند. به این ترتیب مشخص شد که مسئلهای با سه بعد شکل گرفته است.اول:سیاست های کلان دولت و بانک مرکزی برای مهار تورم، دوم: چالش بانک ها با کمبود منابع و مشکلات ترازنامه ای و سوم بنگاه هایی که در شرایط دشوار کنونی نیازمند حمایت هستند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

صدایی به گوش می رسد، درست در همان نقطه ای که ایستاده ام، زیر کانال های سرپوشیده در دست احداث اسماعیل آباد. در جست و جوی صاحب صدا به داخل کانال سرپوشیده سرک می کشم. صاحب صدا یکی از معتادان کارتن خواب است که در سوز و سرمای هوای زمستان پتوی نازک کهنه ای را به دورش پیچیده و آتشی را همان جا برپا کرده و اطرافش پر از سرنگ است. در کوره ای از دود سیگار و مواد همان طور که با خودش حرف می زند، می گوید: این جا آخر دنیاست. سپس با صدای بلند می خندد و از من تقاضای یک لیوان چای می کند.هوا گرگ و میش است و سوز باد هر از گاهی تیغ می زند. همان طور که به اطرافم چشم دوخته ام، فرد کارتن خوابی از زیر زباله ها خود را به بیرون می کشد. کمی آن طرف تر در ویرانه یکی از خانه های خراب شده در اطراف کانال دو معتاد متجاهر مشغول مصرف مواد هستند. یکی از آن ها مرد میان سالی با لباس های پاره و موهای خاکستری رنگ و ژولیده است. همان طور که با من حرف می زند، دودی می گیرد و به هوا فوت می کند. مردی که مقابلش نشسته، سرش را از زیر پارچه ای که روی خودش انداخته، بیرون می آورد و با دندان های یکی در میان سیاهش لبخندی را تحویلم می دهد. مرد میان سال می گوید: الان شرایط اسماعیل آباد تفاوت چندانی نکرده، هنوز انواع و اقسام مواد این جا خرید و فروش می شود، تازه جنس گران تر شده است. مرد مقابلش با همان لبخند نچسبش وسط حرف مان می آید و رو به من می گوید: اگر پول بدهی، برایت حرف می زنم. در حالی که سامان دهی وضعیت اسماعیل آباد مد نظرم است، او فقط به حال و روز خودش فکر می کند، به این که به راحتی مواد در دسترس اش قرار می گیرد یا خیر. سپس بدون موافقتم ادامه می دهد: شرایط اسماعیل آباد خوب است چون اکثرا در کار خرید و فروش مواد هستند. برخی از مغازه های این جا دکور هستند چون از سوپری گرفته تا مغازه آرایشگری و...اکثرا مواد فروش هستند. سپس پارچه اش را دوباره روی سرش می اندازد و رو به دوستش می گوید: لعنتی دود بده.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.













.jpg)
